انطماس

لغت نامه دهخدا

انطماس. [ اِ طِ ] ( ع مص ) ناپدید گردیدن و پوشیده شدن و محو و پاک گردیدن خط. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پاک گردیدن و مندرس گردیدن. ( از اقرب الموارد ). ناپدید شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ).

فرهنگ معین

(اِ طِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نیست شدن ، محو گر دیدن . ۲ - (اِمص . ) ناپیدایی .

فرهنگ عمید

ناپدید شدن، پوشیده شدن، محو شدن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) ناپدید شدن ناپیدا گشتن بی نشان شدن پوشیده شدن محو گردیدن. ۲ - ( اسم ) نا پیدایی بی نشان .

ویکی واژه

نیست شدن، محو گر دیدن.
ناپیدایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال لنورماند فال لنورماند فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چوب فال چوب