استیقان

لغت نامه دهخدا

استیقان. [ اِ ] ( ع مص ) استیقان چیزی یا بچیزی ؛ بتحقیق دانستن آنرا. بی گمان شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بی گمان دانستن. بیقین دانستن. بیقین داشتن. بیقین کردن. یقین. || یقین خواستن.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) به یقین دانستن ، بی گمان شدن .

ویکی واژه

به یقین دانستن، بی گمان شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی