لغت نامه دهخدا ( آرمه ) آرمه. [ رِ م َ ] ( ع اِ ) دندان. ( مهذب الاسماء ). || سال قحط.ارمه. [ اُ م َ ] ( اِخ ) مخفف ارمیا. ( غیاث ) ( آنندراج ). و او را با خضر یکی دانسته اند ( ! ). ( غیاث ). رجوع به ارمیا شود.ارمه. [ اُ رَم ْ م َ ] ( ع اِ ) دندان. ج ، اُرم . ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ اسم ها اسم: آرمه (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: arameh) (فارسی: آرمه) (انگلیسی: arameh) معنی: آرام