رحائب

لغت نامه دهخدا

رحائب. [ رَ ءِ ] ( ع ص، اِ ) رحایب. رجوع به رحایب شود.
- رحائب التخوم؛ فراخی اطراف زمین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اقطار پهناور، مفرد آن رحیبة است. ( از اقرب الموارد ).