داستان در مفهوم قرآنی، پدیدهای با ساختار هندسی خاص است که در آن، قصهنویس یک یا چند حادثه، وضعیت، شخصیت و محیط را انتخاب کرده و آنها را با زبانی خاص بیان میکند. راغب اصفهانی در کتاب مفردات بیان میکند که واژه قص به معنای دنبال کردن رد پا است، چنانکه در آیه «فَارْتَدَّا عَلی آثارِهِما قَصَصاً» که به داستان حضرت موسی و خضر اشاره دارد، موسی پس از طی مسافتی، رد پای خود و همراهش را دنبال کرد تا به محل ملاقات با خضر بازگردد. همچنین در داستان حضرت موسی، مادرش به او گفت: قُصِّیهِ تا از سرنوشت او مطلع شود. طبرسی نیز با استناد به همین معنا، داستانها را قصه مینامد، زیرا در نقل آنها، راوی از پیرَوِ اولی پیروی میکند.
در قرآن کریم، شیوههای مختلفی برای تعریف قصه به کار رفته است. اولین شیوه، استفاده از قیود و ویژگیهایی است که مستقیماً در قرآن درباره قصه ذکر شده است. این ویژگیها عبارتند از: تفکرانگیز بودن، احسن القصص بودن (بهترین داستانها)، ایجادکننده ثبات برای پیامبران، یادآوری برای مؤمنان، واقعی بودن قصه ها و تصدیقکننده کتابهای آسمانی پیشین. این صفات، جنبههای معرفتی و هدایتی قصههای قرآنی را برجسته میسازند. شیوه دوم، بررسی فنی و استخراج قواعد ثابت در قصههای قرآن است. این رویکرد به تحلیل ساختار، عناصر و اهداف قصهگویی در قرآن میپردازد و به درک عمیقتر پیامها و حکمتهای نهفته در داستانهای قرآنی کمک میکند. این قواعد، چارچوبی برای فهم بهتر نحوه ارائه مفاهیم دینی و اخلاقی از طریق قالب داستان در قرآن فراهم میآورند.