منکرون، واژهای است که در زبان فارسی به معنای انکار و رد یک واقعیت یا حقیقت به کار میرود. این واژه به طور خاص در زمینههای مختلفی از جمله مباحث علمی، اجتماعی و فلسفی مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که فردی به یک موضوع یا ادعا پاسخ منفی میدهد و آن را نادرست میداند، از اصطلاح منکرون بهره میبرد. این مفهوم در بحثهای جدی و علمی اهمیت ویژهای دارد، زیرا انکار کردن یک حقیقت میتواند تبعات زیادی به دنبال داشته باشد. در جامعه، افرادی که به منکرون معروف هستند، ممکن است در برابر شواهد و مدارک قوی نیز مقاومت کنند و به نوعی از واقعیتها فاصله بگیرند. این پدیده به ویژه در مباحث مربوط به تغییرات اقلیمی، سلامت عمومی و مسائل اجتماعی مشاهده میشود. در نهایت، بررسی دلایل و پیامدهای منکرون میتواند به درک بهتر از رفتارهای انسانی و چالشهای اجتماعی کمک کند.
منکرون
دانشنامه اسلامی
معنی مُّنکَرُونَ: ناشناسان - نا شناخته ها
ریشه کلمه:
نکر (۳۷ بار)
(بروزن فرس وقفل) نشناختن گویند«نَکِرَالْاَمْرِ: جَهِلَهُ» کار را ندانست. «نَکِرَ الرَّجُلَ:لَمْ یَعْرِفْهُ» یعنی او را نشناخت، انکار نیز بدان معنی است در مصباح آمده: «اَنْکَرْتُهُ اِنْکاراً» یعنی او را نشناختم. انکار به معنی عیب گرفتن و نهی کردن نیز آمده است.. نگارنده گوید: انکار نوعی عدم قبول است.. یعنی چون ابراهیم دید دست فرشتهها به طعام نمیرسد دانست که فرشتهاند وطعام نمیخورند، از آنها احساس ترس کرد.. برادران یوسف آمده و بر او وارد شدند یوسف آنها را شناخت حال آنکه او را نمیشناختند. * نُکْر (بروزن قفل) کار دشواریکه غیرمعروف است.. از آن شهر حساب گرفتیم حسابی شدید و عذابش کردیم عذابی سخت، عذابی که غیرمعروف بود و به نظر نمیآمد.. آیا نفس پاکی را کشتی بی آنکه کسی را کشته باشد حقا که کار عجیب و غیرمعروفی کردی؟! * نُکُر: (به ضم - ن - ک) نیز مانند «نُکْر» است که گذشت.. از آنهاروی گردانو منتظر روزی باش که خواننده آنها را به چیز سخت و ناشناخته میخواند(که شخص آن را ندیده است) * نکیر: به معنی انکار است.. یعنی در آن روز برای شما نه پناهگاهی هست و نه انکاری. نمیتوانید آنچه را که کردهاید انکار کنید زیرا همه چیز روشن و آشکار شده. *. مراد از نکیر وانکار خدا در این آیه و نظیر آن،عقوبت است. * «مُنْکَر:(به صیغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» کارمنکر و امر منکر آن است که بقول راغب: عقل سلیم آن را قبیح و ناپسند میداند یا عقل در باره آن توقف کرده و شرع به قبح آن حکم میکند. منظور از آن در قرآن معصیت است.. باشد از شما امتی که به خیر دعوت میکنندو به معروف و کارهای پسندیده (اعم از واجب و مستحب) امر و از معصیت نهی میکنند. شاید «من» در «منکم» برای بیان باشد نه تبعیض.