لغت نامه دهخدا ( مرهومة ) مرهومة. [ م َ م َ ] ( ع ص ) مؤنث مرهوم. به باران نرم رسیده. روضة مرهومة؛ مرغزار باران رسیده. ( از منتهی الارب ). و رجوع به مرهوم شود.