لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار

لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار کتابی است که به تفسیر و توضیح عمیق متون عرفانی و فلسفی می‌پردازد. این اثر به بررسی معانی و مفاهیم نهفته در متون معنوی و علمی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا پیچیدگی‌های این متون را با زبانی ساده و قابل فهم برای خوانندگان بیان کند. نویسنده در این اثر به تحلیل دقیق مفاهیم کلیدی، نظیر نور، حقیقت و معرفت پرداخته و سعی دارد تا ارتباط این مفاهیم با زندگی انسانی را روشن سازد. این کتاب به نوعی راهنمایی برای جویندگان حقیقت به شمار می‌آید و تلاش می‌کند تا به آنها کمک کند تا از ظواهر به عمق معانی برسند. با بررسی جنبه‌های مختلف این مفاهیم، نویسنده به خوانندگان امکان می‌دهد تا درک بهتری از اصول فلسفی و عرفانی داشته باشند و همچنین به درک عمیق‌تری از خود و هستی خود دست یابند. در واقع، لوامع الاسرار به عنوان یک مرجع معتبر در زمینه تفسیر متون عرفانی، خوانندگان را به تفکر عمیق و تأمل در موضوعات مهم زندگی دعوت می‌کند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار (قطب الدین رازی). لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار کتابی است به زبان عربی و با موضوع منطق و فلسفه. کتاب مطالع الأنوار را قاضی سراج‎الدین محمود بن ابوبکر ارموی(متوفی 689) نوشته و قطب‎الدین محمود بن محمد رازی(متوفی 766) آن را برای غیاث‎الدین وزیر، شرح کرده است.
لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار از مهم‎ترین کتاب‎های مفصل منطقی است که موردتوجه منطق‎دانان و فیلسوفان مسلمان بوده و هست. قطب رازی در این کتاب تحت تأثیر چهار شخصیت بزرگ منطقی: ابن‎سینا، فخر رازی، خونجی و خواجه نصیر است و میان آرای اختلافی آن‎ها به داوری می‎نشیند. کتاب مطالع الأنوار مهم‎ترین اثر منطقی سراج‎الدین ارموی از منطق‎دانان بنام قرن هفتم و معاصر منطق‎دانان بزرگی چون افضل‎الدین خونجی، اثیرالدین ابهری، خواجه‎نصیرالدین طوسی و نجم‎الدین عمر کاتبی قزوینی است.
کتاب، دارای مقدمه شارح، مقدمه نویسنده و محتوای مطالب است. شارح در متن عبارات نویسنده را با «قوله...» آغاز کرده و توضیح می‎دهد.
مطالع الأنوار شامل دو بخش اصلی است؛ در بخش اول آن مباحث منطقی بیان شده است و در بخش دوم آنکه به چهار فصل تقسیم شده است به ترتیب، مباحث امور عامه، جواهر، اعراض و الهیات به معنی اخص بیان گردیده است. در این کتاب (لوامع الأسرار...)، بخش منطق، شرح شده است. در واقع این اثر دربردارنده کتاب مطالع الأسرار سراج‎الدین ارموی و شرح آن به نام لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار قطب‎الدین رازی است؛ مطالب ارموی در حاشیه کتاب ذکر شده و متن اصلی از آن رازی است.
قطب‎الدین رازی در مقدمه‎اش به بیان اهمیت علم منطق پرداخته و بیان کرده که بدون درک مطالب این علم انسان به راه مستقیم هدایت نمی‎شود «و لایهتدی الی سواء السبیل الا بدرک مطالبه و لولاها لما یتضح الخطاء من الصواب» و گفته «هر رأی و نظری که با این معیار سنجش نشود در معرض بطلان است». او عبارتی از بوعلی و دیدگاه فارابی را در اهمیت و رئیس‎العلوم بودن این علم ذکر می‎کند. سپس از تلاش مستمرش در آموزش این علم و غور در کتاب‎های منطقی سخن می‎گوید تا جایی که بیان می‎کند: «و لا یبقی فیه کتاب یبالی بشأنه او یرغب فی انتهاج سنن میدانه الا و قد تصفحت شینه و سینه و تعرفت غثه و ثمینه» یعنی؛ کتاب قابل ذکری در این علم نمانده که من در درست و غلط و ارزشمند و بی‎ارزش آن را مرور نکرده باشم. وی درباره کتاب شفای بوعلی هم که در منطق نوشته و سوءبرداشت‎های از آن صحبت می‎کند و می‎گوید به ذهنم آمد که در زمان حاضر نیاز به کتابی در منطق هست که اسرار آن را توضیح دهد و سوءبرداشت‎ها را حل کند. او در میان کلماتش گلایه‎ای هم از مردمان زمان خودش می‎کند و می‎نویسد: «اذ انا فی زمان صار الجهل فیه مشهورا و العلم کأن لم یکن شیئا مذکورا... و لو قلت عمیت اعین الزمان لما کذبت...» یعنی من در زمانی هستم که جهل در آن مشهور است و گویا علم هیچ ارزشی ندارد... و اگر بگویم چشم‎های زمان کور شده است، دروغ نگفته‎ام.
قطب‎الدین رازی، در ادامه می‎گوید که این کتاب را برای غیاث‎الدین محمد شرح داده است. او وقتی به نام وی می‎رسد حدود یک صفحه او را با القاب و تشبیهات غلوآمیز می‎ستاید و در بخشی با استناد به شعری بیان می‎کند «ما ان مدحت محمدا بمقالتی/لکن مدحت مقالتی بمحمد» و سپس می‎گوید در میان کتاب‎های منطقی لوامع الأسرار را برای شرح کردن انتخاب کردم زیرا شاگردان و اطرافیانم(اصحاب) به درس و بحث آن اهتمام داشتند و از من هم درخواست کردند آن را شرح کنم؛ و من در شرح آن صرفاً بر حل ترکیب و روشن کردن اسلوب‎های بحث تمرکز نکردم بلکه قواعد فن و مقاصد منطقیان را محقق کردم و در نقد کلامشان و رد و قبول آن مبالغه کردم و آن را لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار نامیدم.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم