لغت نامه دهخدا
گلوتنگ. [ گ ُ / گ َ ت َ ] ( ص مرکب ) آنچه گلوی آن تنگ باشد. و در اینجا کنایه از نفس گیرنده و فشاردهنده گلوست:
نفس بردار از این نای گلوتنگ
گره بگشای از این پای کهن لنگ.نظامی.
گلوتنگ. [ گ ُ / گ َ ت َ ] ( ص مرکب ) آنچه گلوی آن تنگ باشد. و در اینجا کنایه از نفس گیرنده و فشاردهنده گلوست:
نفس بردار از این نای گلوتنگ
گره بگشای از این پای کهن لنگ.نظامی.