کلکل کردن

لغت نامه دهخدا

کلکل کردن. [ک َ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پر حرفی کردن. سر هم را درد آوردن از پرگویی. ( فرهنگ فارسی معین ):
نیست یک مو چو عقل بر سرشان
پیش از این فوقیا مکن کلکل.فوقی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پر حرفی کردن سر هم را درد آوردن از پر گویی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز