چالحق

لغت نامه دهخدا

چالحق. [ ح َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از قراء و مزارع قدیم النسق زنجان و ملک اهالی ابهر است که سی خانوار رعیت دارد و زراعتش آبی و دیمی است. آبش از رود دولت آباد است و محصولش بیشتر غله میباشد. هوایش ییلاقی است و ایل شاهسون قورت بیکلو در آنجا ییلاق میکنند». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 73 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال فرشتگان فال فرشتگان فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی