پنطوس

لغت نامه دهخدا

پنطوس. [ پ ُ ] ( اِخ ) حمداﷲ مستوفی گوید:... خلیج پنجم بحر روم و فرنگ است و در میان او آبادانی است آن را بحر قسطنطینیه نیز خوانند و اهل یونان پنطوس گفته اند و آن بر هیأت مرغ درازگردن است. طولش از خلیج زقاق که متصل به بحر مغرب و محیط است تا فلجه اسکندر یک هزاروسیصد فرسنگ گفته اند و فراخترین عرضش از اسکندریه است تا دیار فرنگ دویست وشصت فرسنگ نهاده اند. ( نزهةالقلوب چ فرنگ ص 237 ). و نیز رجوع به پنطس شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روله
روله
مدیون
مدیون
باسلیقه
باسلیقه
تک پر
تک پر