پروچال

لغت نامه دهخدا

پروچال. [ ] ( اِخ ) در ترجمه یمینی چ طهران در دو موضع آمده و ظاهراً بمعنی حاکم یا مرزبان است: پروچال آن جایگاه مستعد کار نشسته. چون پروچال ایشان را بر روی آب بدید پنج فیل بافوجی از مردان کار به مدافعت ایشان فرستاد. و در نسخه خطی کتابخانه مؤلف این کلمه به دو صورت بروجیبال و تروچیپال آمده است.

فرهنگ فارسی

ظاهرا بمعنی حاکم و مرزبان است