لغت نامه دهخدا
پردختنی. [ پ َ دَ ت َ ] ( ص لیاقت ) پرداختنی. لایق پرداختن. از در پردختن. شایسته پرداختن:
چو آمد گه بار پردختنی
که گردد تن آسان ز ناخفتنی.فردوسی.
پردختنی. [ پ َ دَ ت َ ] ( ص لیاقت ) پرداختنی. لایق پرداختن. از در پردختن. شایسته پرداختن:
چو آمد گه بار پردختنی
که گردد تن آسان ز ناخفتنی.فردوسی.