ورورپف. [ وِرْ وِ پ ُ ] ( اِ صوت ) آهسته آهسته دم کردن فسونگران چنانکه دأب آنهاست و زیرلب خواندن افسونگران فسون و عزیمت را و بر مسحور دم کردن اگر لفظ پف کردن را نیز در آن دخل دهند والا همان زیرلب خواندن افسون را و به هر تقدیر مخصوص است با لفظ سحر وجادو و یا هر چه به همین معنی آمده باشد و به تشدیدراء اول نیز آمده. ( آنندراج ). زمزمه ای که افسونگر در وقت افسون دادن میکند. ( ناظم الاطباء ): چه جادو گر پی تدبیر مردم به ورورپف کند تسخیر مردم.سعیداشرف ( از آنندراج ).دلارامی که میگویند تنباکوست پنداری صدای نیچه اش ورورپف جادوست پنداری.؟رجوع به ورور شود.