واشکرده

لغت نامه دهخدا

واشکرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ص ) وشکرده. چست و چابک. || ساخته و پرداخته. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). || مستعد. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). و رجوع به وشکرده شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
کص
کص
روزگار
روزگار
فال امروز
فال امروز