لغت نامه دهخدا
ناف افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) ناف گسیختن. عبارت از بیجا [ جابجا ] شدن عضلات ناف است به سبب برداشتن بارسنگین یا زور کردن زیاده از مقدور یا خوف عظیم خوردن که رنگ را زرد کند و اطلاق آن بر آدم و غیر آدم هم آید چون بار بسیار بر پشت اشتر و قاطر اندازند گویندچنان می کند که نافش بیفتد و این را به تازی سقوطالسرة گویند. ( از فرهنگ نظام از بهار عجم ) ( آنندراج ).