ناریمخ

لغت نامه دهخدا

ناریمخ. [ م ُ ] ( اِخ ) ابوریحان در ذکر تحدید معموره ارض نزد هندیان آرد: در «باج پران » جهان به چهار قسمت تقسیم شده است و در «سنگهت » به هشت ناحیه و در ناحیه بین جنوب و مغرب، به روایت سنگهت یکی از طوایفی که زندگی می کنند ناریمخ نام دارند «یعنی کسانی که صورتهایشان چون صورت زنان است و آنها ترکانند». ( از تحقیق ماللهند ص 149 و 155 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیز
هیز
سراسیمه
سراسیمه
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
فال امروز
فال امروز