واژهای مرکب است که در قاموس واژگان فارسی بهعنوان صفت به کار میرود. این واژه در اصل به معنای متمایل یا دارای تمایل است و بر حالت کسی یا چیزی دلالت دارد که به سمتی گرایش یافته یا از حالت تعادل و استقامت خارج شده است. کاربرد این واژه بیشتر در متون ادبی و کهن فارسی به چشم میخورد و بیانگر شدت تمایل و انحراف از وضعیت اصلی است.
در کاربردهای امروزی، میلناک را میتوان معادلی برای واژگانی چون کجشده، مایلشده یا دارای انحراف در نظر گرفت. این صفت معمولاً برای توصیف اشیاء، اجسام یا حتی مفاهیم انتزاعی به کار میرود که از حالت عادی خود فاصله گرفتهاند. برای مثال، میتوان از ستونی میلناک یا فکری میلناک سخن گفت که در هر دو حالت، بر وجود نوعی کجگرایی و عدول از وضعیت متعارف تأکید میشود.
با توجه به ساختار صرفی و دستوری، میلناک از ریشه میل و پسوند ناک تشکیل شده که بر دارا بودنِ ویژگیِ میل و تمایل دلالت میکند. این واژه با حفظ املای دقیق و رعایت نیمفاصله، نمونهای از ظرفیت زبان فارسی در ساخت واژههای توصیفی دقیق و پرمعناست. امروزه با وجود کاربرد کمتر این قبیل واژگان، توجه به آنها میتواند در غنای بیان و حفظ گنجینه زبانی فارسی مؤثر باشد.