لغت نامه دهخدا منضمر. [ م ُ ض َ م ِ ] ( ع ص ) قضیب منضمر؛ کیر انزال کرده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قضیب آب بشده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ).