لغت نامه دهخدا ( مناطاة ) مناطاة. [ م ُ ] ( ع مص ) با یکدیگر کاویدن. ( مجمل اللغة ). با یکدیگر نزاع کردن و ستم نمودن. || دو زن روباروی نشسته گروهه رشته پیش یکدیگر انداختن تا بافند جامه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).