معسطل

لغت نامه دهخدا

معسطل. [ م ُ ع َ طَ ] ( ع ص ) کلام غیرذی نظام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخن ناآراسته و بی نظام. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال درخت فال درخت فال قهوه فال قهوه فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی