لغت نامه دهخدا معتاص. [ م ُ ] ( ع ص ) کار دشوار و پیچیده: والحمدﷲ القاهر بعظمته القادر... فالق الاصباح وقابض الارواح، لایعجزه معتاص و لایوجد من قضائه مناص. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 296 ). و رجوع به اعتیاص شود.