مدهمس

لغت نامه دهخدا

مدهمس. [ م ُ دَ م َ ] ( ع ص ) امر مدهمس؛ کارپوشیده. ( منتهی الارب ). مستور. ( از اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). گویند: امر مدهمس و منهمس. ( اقرب الموارد ).