متشقق

لغت نامه دهخدا

متشقق. [ م ُ ت َ ش َق ْ ق ِ ] ( ع ص ) شکافته شونده و شکافته. ( آنندراج ). شکافته شده به چندین جزء. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || برق روشن و تابان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به تشقق شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت
اسرع وقت
چیپ
چیپ
میسترس
میسترس
فال امروز
فال امروز