قموع

لغت نامه دهخدا

قموع. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قَمع بمعنی آنچه ملصق باشد در اسفل خرما و غوره و مانند آن. ( اقرب الموارد ). رجوع به قَمع شود.
قموع. [ ق َ ] ( ع ص ) آنکه را در بن مژه قرحه دمد یا فسادی در کنج چشم حادث شود یا رنگ گوشت کنج چشم وی سرخ یا برگشتگی پیدا کند و کم بینا شود از روانی اشک. ( از منتهی الارب ). رجوع به قَمَع شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز