فریاد افکندن

لغت نامه دهخدا

فریاد افکندن. [ ف َرْ اَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) سر و صدا براه انداختن:
فریاد سعدی در جهان افکندی ای آرام جان
چندش بفریاد آوری باری بفریادش برس.سعدی.

فرهنگ فارسی

سر و صدا به راه انداختن