عائر

واژۀ عائر در لغت به معانی متعددی به کار رفته است. بر اساس منابع معتبر لغوی مانند منتهی الارب و اقرب الموارد، این کلمه از ریشۀ عَوَر گرفته شده و به چیزی اطلاق می‌شود که به چشم آسیب می‌رساند یا موجب بیماری و ناراحتی چشم می‌گردد. از دیگر معانی این واژه، می‌توان به درد چشم یا رمد اشاره کرد که نوعی التهاب چشمی محسوب می‌شود. همچنین به خاشاک یا قذی که در چشم فرو می‌رود و باعث آزار آن می‌شود، نیز عائر گفته می‌شود. علاوه بر این، آبله‌ریزه هایی که بر پلک زیرین چشم پدیدار می‌شوند، در زمرۀ مصادیق این واژه قرار دارند. در مفهومی گسترده‌تر، عائر به هر چیزی که بدون پیش‌بینی و به صورت ناگهانی اصابت کند، مانند تیر یا سنگی که از فاصله‌ای نامعلوم پرتاب شود نیز اطلاق می‌گردد. این معنا بر عنصر غافلگیری و نامشخص بودن منشأ اثر تأکید دارد.

لغت نامه دهخدا

عائر. [ ءِ ] ( ع ص ) از: عَور. ( اقرب الموارد ). رجوع به عور شود. || آنچه به چشم درد رساند. ( منتهی الارب ). هر چه چشم را علت رساند. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) درد چشم. ( منتهی الارب ). رمد. ( اقرب الموارد ). || خاشاک چشم. ( منتهی الارب ). قذی. ( اقرب الموارد ). || آبله ریزه بر پلک زیرین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || تیر و سنگ که رسد و اندازه آن معلوم نباشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

ازعور