سرینگاه

لغت نامه دهخدا

سرینگاه. [ س ُ ] ( اِ مرکب ) نشستنگاه هرکسی. ( ناظم الاطباء ). نشستنگاه. ( رشیدی ) ( برهان ) ( آنندراج ). || تخت پادشاهان خصوصا. ( برهان ).

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) ۱ - نشستگاه، محل جلوی. ۲ - تخت، سریر.

فرهنگ عمید

۱. جای سر گذاشتن.
۲. بالش و بالای بستر که بر آن سر می گذارند.
۱. جای نشستن، نشستنگاه، تخت، اورنگ.
۲. ران و کفل.

ویکی واژه

نشستگاه، محل جلوی.
تخت، سریر.