زنهارخواهی

لغت نامه دهخدا

زنهارخواهی. [ زِ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) عمل زنهارخواه. امان طلبی:
قویدست رافتح شد رهنمون
به زنهارخواهی درآمد زبون.نظامی.به آب اندر شدن غرقه چو ماهی
از آن به کزوزغ زنهارخواهی.نظامی.وثیقت طلب کرد هر سروری
به زنهارخواهی ز هر کشوری.نظامی.رجوع به زنهار و زینهار و ترکیبهای این دو کلمه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز