رأس القنفذ

لغت نامه دهخدا

رأس القنفذ. [ رَءْ سُل ْ ق ُ ف ُ ] ( ع اِ مرکب ) بادآورد که بوته خار شوکةالبیضاء باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به بادآورد شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خاطرات
خاطرات
صبا
صبا
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
کصخل
کصخل