دقوان

لغت نامه دهخدا

دقوان. [ دَق ْ ] ( ع ص ) نعت مؤنث است از دقی. ( از منتهی الارب ). مؤنث دقوی، یعنی ماده شتربچه ای که از شیر زیاد خوردن، شیر ناگوارد شده باشد مر او را. ( ناظم الاطباء ). شتربچه ای که شیر بسیار خورده باشد در نتیجه شکم وی فاسد شده بکار افتاده باشد. ( از اقرب الموارد ). دقی. و رجوع به دَقّی شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اعتبار
اعتبار
سلیقه
سلیقه
رویداد
رویداد
فال امروز
فال امروز