دعقه

لغت نامه دهخدا

( دعقة ) دعقة. [ دَ ق َ] ( ع اِ ) گروه شتران. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || باران که یک بار آید. ( منتهی الارب ). یک بار باران آمدن. ( ازاقرب الموارد ). دعکة. و رجوع به دعکة شود. || حمله و فریاد. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال سنجش فال سنجش فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود