درمجه

لغت نامه دهخدا

( درمجة ) درمجة. [ دَ م َ ج َ ] ( ع مص ) مهر آوردن ناقه بر بچه خود. ( از منتهی الارب ). دربجة. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به دربجة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش فال نخود فال نخود