حرداله

لغت نامه دهخدا

حرداله. [ ح َ ل َ ] ( ع اِ ) قسمی از کافور. و ابن بطوطه گوید: به مُل جاوه باشد، یک درهم آن بعلت بسیاری برودت بکشد و گوید بپای نی آن خون آدمی یا فیلی خرد ریزند تا کافور در آن نی گرد شود. ( ترجمه سفرنامه ابن بطوطه ص 655 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اعتلا
اعتلا
انس
انس
خیر
خیر
محسن لرستانی
محسن لرستانی