جرسام

لغت نامه دهخدا

جرسام. [ ج ِ ] ( ع اِ ) علت برسام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بیماری برسام. ( ناظم الاطباء ). برسام. ( متن اللغة ) ( ذیل اقرب الموارد از تاج ). || زهر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زهرکشنده. ( از متن اللغة ). سم. ( ذیل اقرب الموارد ) جُرسُم. ( متن اللغة ) ( ذیل اقرب الموارد ).
جرسام. [ ج َ ] ( ع اِ )همان برسام است چنانکه در بحر الجواهر ضبط است. ( ازکشاف اصطلاحات فنون ). علت برسام. ( یادداشت مؤلف ).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
قرین رحمت یعنی چه؟
قرین رحمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز