ثنانیوش

لغت نامه دهخدا

ثنانیوش. [ ث َ ] ( نف مرکب ) مدح شنو. دعاشنو:
ثنانیوش و عطابخش باش از پی آنک
ثنانیوش و عطابخش راست طول بقا.سوزنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرار کردن
اسرار کردن
زیان آور
زیان آور
کمینه
کمینه
ایده آل
ایده آل