ثَلع که ریشهای عربی دارد، در لغتشناسی سنتی به معنای یک عمل شدید و کوبنده تعریف شده است. معنای اصلی این مصدر، فرآیند سرکوفتن و سرشکستن است که نشاندهندۀ اعمال نیرویی ویرانگر و مستقیم بر سر یا نقطۀ مرکزی یک ساختار است. این مفهوم نه تنها به آسیب فیزیکی اشاره دارد، بلکه در بطن خود، معنای شکستن و در هم کوبیدن کامل را القا میکند، به گونهای که سختی و استحکام اولیه کاملاً از میان برود.
ثَلع فراتر از یک آسیب ساده است؛ این عمل بیانگر نیرویی است که هدفش سلب استواری و برهمزدن نظم بنیادین است. در ادبیات و متون کهن، این فعل میتواند استعارهای برای خرد شدن غرور، نابودی اقتدار، یا از بین رفتن یک بنیان فکری یا اجتماعی باشد. حالت شکستن چنانکه سر را تأکیدی بر ماهیت پایانی و غیرقابل بازگشت این واقعه است، جایی که آسیب وارده به حدی است که قابل جبران نیست.