تمنیع

لغت نامه دهخدا

تمنیع. [ ت َ ] ( ع مص ) مبالغه منع. بازداشتن. شدد للمبالغة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص م. ) بازداشتن، منع کردن.

ویکی واژه

بازداشتن، منع کردن.