تغیق

لغت نامه دهخدا

تغیق. [ ت َ غ َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) تاریک شدن چشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عضو
عضو
تمسک
تمسک
مافیا
مافیا
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد