بلد داشتن

لغت نامه دهخدا

بلد داشتن. [ ب َ ل َ ت َ ] ( مص مرکب ) رهبر داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بلد شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) رهبرداشتن.
رهبر داشتن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نار
نار
محتمل
محتمل
چیپ
چیپ
ارین
ارین