بستهیدن

لغت نامه دهخدا

بستهیدن. [ ب ِ ت ِ دَ ] ( مص ) ستیزه و لجاج کردن: ممارات؛ با کسی بستهیدن. مجادله. منازعه. لجاج. تماری؛ با یکدیگر بستهیدن. ( زوزنی ):
در کارها بتا ستهیدن گرفته ای
گشتم ستوه از تو من از بس که بستهی.بوشعیب.و رجوع به ستهیدن شود.