بارعه

لغت نامه دهخدا

بارعه. [رِ ع َ ] ( ع ص ) تأنیث بارع و براعت. مؤنث بارع. ( ناظم الاطباء ). || زنی که در فضل تمام باشد و در دانش از سایرین درگذشته باشد. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی