اندلاق

این کلمه در زبان فارسی معانی مختلف و مرتبطی دارد که هر کدام به نوعی به مفهوم بیرون آمدن یا حرکت ناگهانی اشاره می‌کنند. در ادامه، معانی مختلف این واژه را به زبان ساده توضیح می‌دهیم:

خروج ناگهانی از محل اصلی: اندلاق به معنای این است که چیزی به طور ناگهانی یا غیرمنتظره از جای اصلی‌اش بیرون می‌آید یا جلو می‌آید. مثلاً می‌توان به یک جسم اشاره کرد که از محل خود جدا می‌شود یا به جلو می‌خزد.

بناگاه رسیدن سیل: در این معنا، اندلاق به معنای ناگهان و با سرعت زیاد آمدن سیل یا آب روان است. این کاربرد بیشتر در متون قدیمی دیده می‌شود و به توصیف وقایع طبیعی اشاره دارد که به صورت ناگهانی و شدید اتفاق می‌افتند.

بشتاب رفتن و دور شدن: اندلاق همچنین به معنای ناگهان و با شتاب رفتن یا دور شدن است. این به معنای حرکت سریع و ناگهانی به جایی دیگر می‌باشد. مثلاً وقتی کسی به طور ناگهانی از جمعی دور می‌شود یا به سمت مقصدی می‌دود.

بیرون آمدن شمشیر از غلاف: در کاربردی خاص‌تر و ادبی، اندلاق به بیرون آمدن شمشیر از غلاف بدون این که آن را به طور کامل بیرون بکشند، گفته می‌شود. همچنین ممکن است به پاره شدن نیام و بیرون آمدن شمشیر اشاره داشته باشد. این معنی در متون قدیمی و حماسی بیشتر دیده می‌شود.

بیرون آمدن امعا از شکم: این کاربرد کمتر رایج است، اما در برخی متون پزشکی یا توصیفی به بیرون آمدن اندام‌های داخلی (امعا) از بدن اشاره دارد. این معنی به نوعی به وضعیت‌های خاص پزشکی مربوط می‌شود که در آن‌ها اندام‌ها به طور غیرطبیعی از بدن خارج می‌شوند.

لغت نامه دهخدا

اندلاق. [ اِ دِ ] ( ع مص ) پیش شدن و بیرون آمدن از جای خود. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). بیرون آمدن از جای خود. ( از اقرب الموارد ). در پیش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). || بناگاه رسیدن سیل. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). یا بشتاب رفتن و دور گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ناگاه سیل و خیل فروگرفتن کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ). || برآمدن شمشیر از نیام بدون کشیدن. یا نیام را پاره کردن و بیرون آمدن آن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شمشیر از نیام و امعا از شکم بیرون آمدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). بیرون آمدن شمشیر از نیام بی کشیدن. ( یادداشت مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال عشقی فال عشقی فال فنجان فال فنجان