اندرخوری

لغت نامه دهخدا

اندرخوری. [ اَ دَ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) سزاواری. شایستگی:
تا ترا از آسمان آمد حمیدالدین لقب
این لقب بر هیچ کس نامد بدین اندرخوری.سوزنی.