اسحوب

لغت نامه دهخدا

اسحوب. [ اُ ] ( ع ص ) سخت خورنده. بسیارخوار. بسیارخور. || سخت آشامنده. بسیارنوش. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بلا
بلا
قرین رحمت
قرین رحمت
راه و رسم
راه و رسم
آبان
آبان