استنجاز

لغت نامه دهخدا

استنجاز. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) روائی خواستن. || وعده وفا کردن طلبیدن. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نقض
نقض
منعقد
منعقد
ادریان
ادریان
عظمت
عظمت