استغراد

لغت نامه دهخدا

استغراد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) به خوش آوازی و بلندآوازی داشتن خوبی هوا آدمی و جز آن را. به بلند و خوش آوازی آوردن: استغرد الروض الذباب؛ به بلند و خوش آوازی آورد مرغزار مگس را. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ای چینگ فال ای چینگ فال شمع فال شمع فال ورق فال ورق