استرونتن

لغت نامه دهخدا

استرونتن. [ اَ ت َت َ ] ( هزوارش، مص ) بلغت زند و پازند بمعنی بستن باشد که در مقابل گشودن است. ( برهان ) ( مؤید الفضلاء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرشک
سرشک
فصاحت
فصاحت
جسور
جسور
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار