اسباعا

اسباع که در متون کهن فارسی و گاه در گویش‌های محلی به کار می‌رود، بر مفهوم هفت‌یک یا یک‌هفتم دلالت دارد. این کلمه از ریشۀ عربی سُبع به معنای یک‌هفتم گرفته شده و در فارسی به صورت جمعِ اسباع استفاده می‌شود تا بر واحدهای هفت‌گانه یا تقسیم‌ات هفت‌تایی اشاره کند. در کاربرد ریاضی و تقسیم‌بندی، هنگامی که چیزی را به هفت بخش مساوی تقسیم کنیم، هر یک از این بخش‌ها یک سُبع یا هفت‌یک کل محسوب می‌شود. بنابراین، اسباع به معنای هفت‌یک‌ها یا بخش‌های هفت‌گانه است و در متون قدیمی برای بیان کسری و تقسیم‌ات به‌کار می‌رفته است. امروزه اگرچه این واژه کمتر در زبان رسمی و متون معاصر فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد، ولی آشنایی با آن برای درک متون تاریخی و ادبیات کلاسیک ضروری است. در متون کهن، این اصطلاح نشان‌دهنده‌ی دقت نظر فارسی‌زبانان در بیان مفاهیم ریاضی و کسری بوده و گواهی بر غنای زبان فارسی در انتقال مفاهیم علمی است.

لغت نامه دهخدا

( اسباعاً ) اسباعاً. [ اَ عَن ْ ] ( ع ق ) هفت یک هفت یک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گاییدن
گاییدن
دیوث
دیوث
ایده آل
ایده آل
پرده برداشتن
پرده برداشتن